بدون عنوان

3 - 20 اسفند 1396

سیاوش طلایی

گزاره

سیاوش طلایی در سال ۱۳۵۹ در تهران در یک خانواده‌ی هنرمند متولد شد. او از طریق نقاشی‌هایش تجربه‌ای پیچیده از زندگی در ایران را بیان می‌کند و مجموعه‌ای منسجم برگرفته از طیف وسیعی از تاثیرات گوناگون از دوران کودکی پس از انقلاب در تهران تا آموزش خود در نقاشی کلاسیک و رنسانس در آکادامی هنر فلورانس را به وجود می‌آورد. در نمایشگاه پیش رو، طلایی مجموعه‌ی جدیدی از نقاشی‌های پرتره از چهره‌های داستانی یک دوره‌ی تاریخی نامشخص را به نمایش می‌گذارد. پرتره‌ها با وجود فراگیری نمادین، دارای سکوتی طاقت‌فرسا و پر ابهامند. نقاشی‌ها بر روی بوم‌های بسیار صیقلی کشیده شده‌اند که شیوه‌ی قلمزنی او را پنهان می‌کنند. پالت رنگی او خاموش و طراحی بر نقاشی غالب است. همچنین، هیچ تاثیر عاطفی و احساسی در ضربات قلم‌مو وجود ندارد و فرایند مکانیکی نقاشی عمدا قابل مشاهده است. آثار، مخاطب را به دنیایی تصویری دعوت می‌کنند، به درون قطاری پر از خاطره می‌کشانند و به میان‌خوانی رنگارنگی از اشارات و تصورات پرتاب می‌کنند. مخاطب به ناگه با تصاویری آشنا اما ناشناخته روبه‌رو می‌شود که با محیط آشنای او کاملا مغایرت دارد. هر اثر، کولاژی از نقاشی‌های مختلف در تاریخ هنر است. پرتره‌های او متأثر از دوران کودکی او در تهران هستند. واژگان بصری طلایی توسط طیف وسیعی از منابع مختلف بصری از دست ساخته‌های باستانی موهن جو دارو گرفته تا سریال‌های تلویزیونی مانند “پیشتازان فضا” غنی شده است. با استفاده از تمامی این عناصر، هنرمند جهان بصری خود را در ۱۰ سال گذشته ساخته و توسعه داده است. نتیجه، بومی غنی از شخصیت‌های ناشناخته است که به راحتی حقایق را پنهان می‌کنند یا از واقعیت کاذب خود ناآگاهند. به عنوان نمونه، پرتره‌ی پیرمردی نابینا است که به نظر می‌رسد از شکست خود به عنوان یک رهبر یا فیلسوف آگاه نیست. نقاشی‌های طلایی شک و تردیدی عمیق درباره ی تصویر خودِ خویش، جهان‌نگریش و همچنین ایمان او به آینده را بیان می‌کنند. شاید به ویژه جالب باشد نقل قولی از جاکومتی را به میان آوریم زمانی که می‌گوید: “من این تصور یا توهم را دارم که هر روز پیشرفت می‌کنم و این به من انگیزه می‌دهد.” طلایی با نادیده گرفتن هر گونه زیبایی‌شناسی و گرایش در بازار، به تجربه‌ی هنری خود وفادار می‌‌ماند. او عمدا هیچ تلاشی جهت برآورده کردن لذت بصری برای مخاطب نمی‌کند. در آثار او تجربه‌ی عدم قطعیت به چیزی ورای تهدید و لازمه و پیش‌شرط آزادی‌اش بدل می‌شود. او از مواجه‌ی مستقیم با وضعیت سیاسی و ایده‌ی پیشرفت اجتناب می‌ورزد و با خلق آثاری خشک و بی روح، از رقابت با سایر هنرمندان طفره می‌رود. -شاهپور پویان