بدون عنوان

21 خرداد - 9 تیر 1394

امیر کریمی

گزاره

آنچه در نقاشى­هاى امير كريمى محوريت دارد، مفهوم زمان به معناى وسيع كلمه است. كريمى با پرداختن به موضوعاتى چون جنين استعاره­اى از انتظار، گل نمادى از زيبايى زودگذر و ناپايدار و مردمک چشم به عنوان واسط ثبت خاطرات در ذهن دغدغهاش را به شكلى نقاشانه در اين باره بيان مى­كند. به طور كلى مفاهيمى چون خاطره، حفظ و يادآورى آن با آثار كريمى گره خورده­اند. او در تعدادى از آثارش سعى كرده با ارجاع به عكسهاى باقى مانده از گذشته نوعى فضاى نوستالژیک را به وجود آورد و خاطرات آن دوران را احيا كند. كريمى با بهره­گيرى از اين سازوكار از ابتدا به فاصله­ى خود را با زمان حاضر اذعان داشته و به طور مشخص به بازهی زمانى خاصى اشاره مى­كند و در عين حال او در اين سرى از نقاشى­هايش با ساده كردن سايه­ها، محدود كردن عناصر تصويرى و عدم پرداخت به جزییات به تصاوير خود كيفيتى گنگ و نامفهوم بخشيده، كه شايد اين تمهيدات تجسمى تلاشى است در اين جهت كه نقاش تصور ذهنى خود را از گذشته بر روى بوم نقش مى­كند و از آنجا كه قضاوت در مورد گذشته همواره با شک و ترديد همراه است، بدین صورت تفسير را به عهده­ى مخاطب مىگذارد و از اعلام نظر قطعى خود اجتناب مى­ورزد.