گزاره
“نزدیک شدن” آنجا که پای علاقهای در میان باشد، ما عکسها را چاپ میکنیم و پیشِ روی چشم میگذاریم، به امیدِ کم کردنِ فاصله و نزدیک شدن به آنچه یا آنکس که دوست میداریم و برای چیرگی بر فراموشی. اما همواره آنچه در عکس باقی میماند شبحی دست نیافتنی است، چیزی گنگ از جنس خاطره، یادآورِ نیستی. در پروژه “نزدیک شدن”، از طریق چاپِ عکس دوستان در ابعاد بسیار کوچک و ثبتِ دوباره به میانجی میکروسکوپ، هنرمند آنقدر به آنها نزدیک شده است تا غبارِ وهمِ نزدیکی را از آنها بزداید … نزدیکی به دوستانی که هر یک به خواستی، کشورشان را ترک کردهاند. “اگر خوب به عکسها نزدیک شویم چیزی نمیبینم جز از دست دادن”.