گزاره
کوچه هنوز از عناصر تشکیل دهندهی هر شهر است؛ فضایی میان خانه و خیابان. به این ترتیب، کوچه مرزی است میان امر کاملا خصوصی و امر کاملا عمومی. در نمایشگاه «کوچه ها» به انتخاب بهزاد نژادقنبر ۱۷ نقاشی از چهار هنرمند گرد هم آمدهاند تا کوچههای مختلف ایران، نگاه و سبک خاص هر نقاش را با تکهای از تجربهی زیسته او گره بزند.
ثمیلا امیرابراهیمی (م. ۱۳۲۹،تهران)، از معدود هنرمندانی که تجربهی سالها نقاشی از شهرها و کوچهها را در کارنامهی خود دارد، با نمایشی خیالگونه از کوچههای یزد و دماوند، به کوچه منزلتی اسرارآمیز بخشیده است و همچون بسیاری از دیگر کارهایش، کوچههای او از بیگانگی و غربت انسان در شهر حکایت میکنند. کوچه همچون راز.
در نقاشیهای زهرا قراخانی(م.۱۳۵۹، اصفهان) از کوچههای اصفهان اما، جزییات کوچه و نشانههای حضور انسان حفظ میشوند تا ضمن ثبت واقعگرایانهی کوچه، از امر واقع هولناکی نیز خبر دهند: کوچه همچون مکانی مدرن برای آسایشی حقیر و شکننده.
مهدی چیتساز (م.۱۳۵۲،قزوین) از سویی دیگر کوچههای قدیمی و بافت در حال زوال شهر قزوین را موضوع کارش قرار داده است. رنگهای گرم و کوچههای معوج او ناگزیر هجوم خاطره و اشتیاق به جاودان ساختن امر در حال زوال را همراه میآورند. کوچه همچون پیکری در حال مرگ.
در نهایت حمید امامی(م. ۱۳۵۲،مشهد) با حذف جزییات واقعی و با پرداخت وسواسآمیز نورها٬ سایهها و فرمها کوچههایی از شهر مشهد را نقاشی کرده است؛ کوچههایی که ضمن انتقال حال و هوای خاص شهرشان، با طفره رفتن از جزییات، به ایدهی کلی«کوچه» به عنوان جایی میان خانه و خیابان، میان سکون و گذر تجسم بخشیدهاند. در کوچههای او هنوز میتوان لختی سکنی گزید.