واج های شهر

ندا مرادی

28 بهمن - 22 اسفند 1401

گزاره

گالری اُ نمایشی از آثار اخیر ندا مرادی (م. ۱۳۶۳ تهران) را با عنوان «واج‌های شهر» برگزار می‌کند.

به نظر نمی‌آید نیت آفرینش تصاویر پیش‌رو، به‌معنای متداول آن‌، بازنماییِ محیطی شهری باشد، نه حتی نشان دادن بُعد و هندسه‌ی یک شهر، هرچه باشد، هنرمند مؤلفه‌هایی چنین را دستمایه‌ی کار خود قرار می‌دهد تا از رهگذر آن‌ها، از چشم خود، الگوی مکان زندگی‌اش را ترسیم کند، چه‌بسا بشناسد؛ الگویی که می‌توان آن را، در چند کلمه‌، شیوه‌ی بودن و زیستن در پاره‌ای از مکان نامید.
در نمایش این الگو، با رنگ‌هایی نه شفاف و نه چندان خاموش، با پوششی که جلا می‌زند اما گویی شفافیت را در دم نفی می‌کند، هنرمند گویی بر لحظات گریزپای بعد از ظهری رو به پایان درنگ می‌کند، بعد از ظهری که چه زمانی واقعی در زندگی زیسته‌ی ما باشد چه حالی از احوالات درون ما، گویی توأمان حزن و دلگرمی را یکجا گرد می‌آورد.
از سوی دیگر، تماس با هندسه‌ای محدود در تصاویر این هنرمند، توسط تا و تاگشاییِ کاغذهای لایه‌لایه، گویی نمایانگر کالبدی است که ساکنان شهر، بی‌آنکه بدانند، بیرون از کالبد شخصی‌شان (‌personal body) در آن به‌سر‌ می‌برند، این کالبدِ دوم ما همان بنایی است که در آن زندگی می‌کنیم، این بنا حرکت و اشارتی (gesture) به محیط زندگی ما افزوده است، صدایی خفیف یا پر‌حجم، خفه یا گوشخراش، صدایی که، به هر تقدیر، در فضای شهر در ارتباط با صدا‌های دیگر قرار می‌گیرد، صدا‌هایی درهم‌شده یا گسیخته از هم که هر روز «دیده می‌شوند» و مایه‌ی درک دیداری ما از محیط زندگی‌مان شده‌اند. پس چه‌بسا در راستای درک زبان شهر هر خانه به منزله‌ی واجی باشد در میان واج‌های دیگر، در امتدادشان، بالا و پایین‌شان... از سر بخت و تصادف، یا که نه، به سبب اراده‌ای که خواهان گردآوردن است، خواهان معنا بخشیدن - هرچه باشد این واج‌های پرشمارِ شهر انگار همهمه‌ی قابل‌ رؤیت تصویر‌های این مجموعه هستند، همهمه‌ای که کلمات یا پاره‌عباراتی را رقم می‌زند که می‌توان بر آن‌ها درنگ کرد و دوست‌شان داشت.
قلم گرم نقاش اگر نگوییم اهمیت شیوه‌‌های زندگی ساکنان این واج‌ها‌/خانه‌های یکسان را از اهمیت سازندگان آن‌ها پررنگ‌تر نمایش می‌دهد، دستِ کم از دیالکتیک انگیزه‌ی زیستن و ماده‌ی بی‌تفاوت این کالبد‌های سر برافراشته نشان دارد، آنچه بیننده را وامی‌دارد تا، پس از ترک سالن نگارخانه، حسی دوگانه و آمیخته با قضاوت را با خود به یکی از همین خانه‌ها ببرد.

-وحید حکیم