نه این و نه آن

آرمین ابراهیمی

23 آبان - 4 آذر 1404

گزاره

آرمین ابراهیمی – تمثیل، شبکه و خودِ ازهم‌گسیخته


آرمین ابراهیمی (م. ۱۳۶۳ تهران) هنرمندی‌ست که فعالیتش در گستره‌ی نقاشی، طراحی و ویدیو، در مرز میان بازنمایی وانتزاع حرکت می‌کند. او هر مدیوم را ابزاری برای کاوش و تکه‌تکه کردن واقعیتِ موقت می‌داند.
آنچه در کار ابراهیمی چشمگیر است، تسلط روشن او بر زبان تمثیل و نماد است؛ جایی که روایت‌های شخصی با ارجاعات تاریخی و فرهنگی تلاقی می‌کنند. نقش‌مایه‌های تکرارشونده‌ای چون پیکره‌های متراکم، مناظر ناپایدار و حضور اسب و الاغ، در کنار چهره‌ی اسطوره‌ای اِنکیدو، نه صرفا به‌عنوان سوژه بلکه به‌منزله‌ی نشانه‌هایی سیال و پرنفوذ عمل می‌کنند. اِنکیدو، یار وحشی گیلگمش، در جهان تصویری هنرمند، نمایانگر طبیعت رام‌نشده و بیداری اخلاقی است؛ بازتابی از تنش میان غریزه و تمدن.
ابراهیمی از رهگذر ساختارهای اسطوره‌ای و کهن‌الگو، به پیچیدگیِ پویایی‌ رفاقت و فقدان، دگرگونی و مرگ می‌پردازد و چشم‌اندازی را ترسیم می‌کند که با واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی امروز شکل گرفته است. تصاویر او با سنت‌های روایی درمی‌آمیزند، و هم‌زمان واکنشی به بستر خاص ایران معاصر هستند. در این تعامل میان فرم و معنا، ترکیب‌های گسسته‌ی هنرمند تنش میان حفظ و دگرگونی را بازتاب می‌دهند و تفسیری ظریف را در بستری آشنا اما همواره در‌حال تغییر جای می‌دهند. شاخ‌وبرگ‌های فشرده و انبوه، سایه‌های عمیق و فوران‌های زنده‌ی رنگ، به‌مثابه‌ی استعاره‌هایی برای ناخودآگاه آشفته و «بمبِ ساعتی» سیاسی‌ عمل می‌کنند و بر بار احساسی جهان تصویری او تاکید می‌کنند.
همین شدت در استفاده‌ی او از رنگ نیز دیده می‌شود؛ رنگ‌هایی برانگیزاننده و روان‌شناسانه. در نقاشی‌های رنگ‌روغنی هنرمند، لایه‌های متراکمی از رنگ—زرد اخرایی، قرمز سوخته، سبز تیره و آبی‌های زنده و گاه ناآرام—بر هم انباشته می‌شوند. این میدان‌های رنگی حامل نوعی هیجان درونی‌اند؛ احساسی سنگین که مناظر او را به فضاهایی بدل می‌کند که در آن احساس هم حذف شده و هم به سرحد خود رسیده است. ضرب‌قلم‌های آشفته و ناآرام این تنش را تشدید می‌کنند؛ ظرافتی از حرکت و بی‌قراری که سطح تصویر را به جنبش درمی‌آورد.
در تکمیل این بوم‌ها، آثار اخیر ابراهیمی روی کاغذ، تضادی ماده‌گرایانه را نمایان می‌کنند. آثار روی بوم‌ که متشکل از لایه‌های ضخیم رنگ‌روغن هستند با طراحی‌های بزرگ روی کاغذ—که با مدادرنگی و پاستل نرم اجرا شده‌اند—به توازن می‌رسند و تغییری آگاهانه در نور، رنگ و فضا را نشان می‌دهند. رنگ‌های روشن‌تر و شفاف‌تر و فضاهای بازِ دست‌نخورده در کاغذ، حس گشودگی و رهایی را پدید می‌آورند، به ترکیب‌بندی اجازه‌ی تنفس و امکان پیوند و تعالی را در میان این مسیر پرآشوب یادآور می‌شوند.
در‌عین‌حال، شبکه‌ی پیکسلی و فرم‌های تکه‌تکه‌شده در آثار اخیر هنرمند صرفا نوآوری‌های بصری نیستند، بلکه در امتدادِ رشته‌ی مفهومی‌ای هستند که او سال‌ها درگیر آن بوده است. این تصمیم هنری در مواجهه با واقعیتِ دیجیتالی‌شدن تجربه، جایی که همه‌چیز به داده‌هایی کمی تبدیل و از پسِ لنز پیکسلی دیده می‌شود، قرار می‌گیرد. حرکت میان تجربه‌ی انسانی و نظم سرد و انتزاعی شبکه، جدالی میان آنچه احساس می‌شود و آنچه دیده می‌شود پدید می‌آورد.
برای ابراهیمی، نقاشی عملی‌ست بدنمند؛ برخورد فیزیکی بدن او با سطح—فشار حرکت، انباشت و تراشیدن رنگ—در شکل‌گیری تصویر نقشی اساسی دارد. او به آنچه خود «تصویر ضعیف» می‌نامد گرایش دارد؛ تصویری که نشانه‌های فرآیند و نقص را در خود حفظ می‌کند و روندِ شکل‌گیری‌اش را پنهان نمی‌سازد. این رویکرد حسی، اثر را به فرم نزدیک‌تر می‌کند تا به بیان، و شدن را بر هدف مقدم می‌دارد. این آثار پرسش‌برانگیز، رابطه‌ی شکننده‌ی بدن فردی و دیگری را در زمانه‌ای نامطمئن می‌کاوند و هم‌زمان با ثبت نوسانات جهانی در‌حال تغییر، تاثیر مدرنیته بر زیست معاصر را بازتاب می‌دهند.
ابراهیمی در روند پختگی کارش، مقیاس و پیچیدگی ساختاری آثارش را گسترش داده است. او به تنشِ جهانی می‌پردازد که در آن روایت‌های پیچیده به داده‌هایی سطحی و زود‌هضم فروکاسته می‌شوند. این تضاد میان نقاشی‌های پرکار و فشرده‌ی رنگ‌روغنی و حرکات سریع‌تر و آزادتر در طراحی‌های روی کاغذ به او امکان می‌دهد تا هم احساسات خام ناخودآگاه و هم مشاهدات آگاهانه را هم‌زمان بکاود. در تمامی آثارش، ابراهیمی میان تجربه‌ی فردی و جمعی حرکت می‌کند؛ چه از رهگذر لایه‌های سنگین رنگ، چه خطوط تکه‌تکه و چه دقت منظم شبکه‌ی دیجیتال. آثار او همواره با تنش‌های روانی و سیاسی زندگی معاصر به‌سان یک «بمب ساعتی» که در رنگ، فرم و حرکت تجسم یافته است، روبه‌رو می‌شوند.

- ارکیده درودی
آبان ۱۴۰۴