گزاره
«باباقوری* صدایش میکردند، همان سنگ باباقوری که برای دفع چشمزخم استفاده میشود. بااینحال، او خودش همان کسی بود که طرد شده بود.»
- سحر آزادمهر
گالری اُ دومین نمایش انفرادی سحر آزادمهر (م. ۱۳۶۹ اصفهان) را پس از شش سال و با رویکردی جدید در مسیر هنریاش، برگزار میکند.
نمایشی از آثار روی بوم، طراحی و حجم که برخلاف آثار پیشینش با کلیتِ ازپیشتعیینشده، تغییری به سوی انتزاع ذهنی هنرمند داشتهاند که برای او انتخابی جسورانه و چالشبرانگیز بوده است. این تحول، فرایند خلق آثار را به سوی گزینش رنگروغن، نه تنها به عنوان ابزار، بلکه بهعنوان زمینهی کاوش برای تجربیاتی پویا و وسیع سوق داده که راههای گوناگونی را پیش روی هنرمند در مسیر جستوجوگریاش قرار داده است.
در این مجموعه آثار، دیگر نشانهای از پرترهها و تکیه به عکس برای خلق فرمهای آشنا و واقعی نیست. در عوض، آثار کنونیاش حسی از آشناییزدایی مالیخولیایی که همچنان عمیقا شخصی است را به یاد میآورند؛ به گونهای که مخاطب را به زیر سوال بردن آنچه میبیند و آنچه هست وامیدارد.
فرمهای انتزاعی اغراق شده که به ویژگی شاخص آثار جدید وی تبدیل شدهاند، به گونهای زیرکانه به شکل غیرقطعی گوش، انگشت یا پنجه تغییر مییابند؛ بااینحال مخاطب را همواره در تردید دربارهی آنچه دیده است، باقیمیگذارند. این ابهامِ آزادانه، نمایانگر ارتباط میان اثر وی و مخاطب است؛ هیچ معنای دقیقی برای کشف در آثار قرار داده نشده است. این تنها دعوتی است برای تامل و ارتباط در مجاورت اثر، همان گونه که ما نیز همواره متاثر از محیطمان شکل داده میشویم.
آزادمهر نیت پشت خلق آثارش را این گونه توصیف میکند:
«باباقوری منبع الهام جدید من است، شبیهسازی همزیستی ناسازگار عاقل و دیوانه، هر دو به دنبال بقا در کنار آگاهی آزاردهندهای از وجود دیگری. این رویکرد به من اجازه میدهد تا با آزادی بیشتری به تجربیات و احساسات انسانی مطرود بپردازم و فراتر از مرزهای متعارف تجربه کنم.»
*این کلمه به هر دو صورت باباغوری و باباقوری نوشته میشود و در نوشتههای اقلیم اصفهان و همچنین در آثار «زن زیادی» اثر جلال آل احمد و «پابرهنهها» ترجمهی احمد شاملو غالبا به صورت باباقوری نوشته شده است.