گزاره
همه چیز با آموختن بازی شروع میشود.
در بازیست که ما با مفهوم برد و باخت آشنا میشویم،
این بازی شروع میشود و تا بینهایت میتواند ادامه پیدا کند و میکند، و کرده است.
برنده که برنده است و در لذت بازی غرق شده است،
و اما بازنده همان قربانیست که با اسباببازیهای شکسته،
با جراحتها و زخمها، و جستجوی داروها و درمان روبروست.
همهی ما تجربهی نگاه کردن از دور را داریم، حتی تماشاچیان،
مسابقات اسبسواری، اسبهایی که میدوند را با دوربین نظاره میکنند، همه چیز از دور شکل دیگریست.
در فاصلههای امن همه چیز تعریف دیگری دارد و تماشاییست و هیچ چیز کم ندارد.