غنائم طبیعی
ایدهی اصلی پروژهی پیشرو ترکیبی از تاریخ، سیاست و طبیعت است. به تعبیری برهمکنش این دو مفهوم (تاریخ - طبیعت) چگونه میتواند مفاهیم تازهای از گذشته را برای ما آشکار سازد و راههای نامکشوف آینده را بازسازی کند. این پروژه از دو بخش تشکیل شده است: دو بخش مجزا که در موازات با یکدیگر بازگو کنندهي یک مفهوم واحد هستند: “لایههای سطح” و “غنائم استعماری”.
لایههای سطح
این بخش تلاشی است برای جبران گذشته و بازگشت به ریشهها با خیره شدن به لایههایی از سطح در اقلیمی که جغرافیاهای نفتی، آن را احاطه کرده است؛ نگاه به گیاهان مقاوم و بومی طبیعت جنوب و کوهها و تپههایی که منزلگاه همیشگی آنهاست
غنائم استعماری
کنترل گذشته: غنائم طبیعی
بریتانیاییها از اواخر سدهی هفدهم به این سو با تاسی از ایدهی اکتشاف و تسخیر و همچنین برای حفظ عظمت امپراطوری در آیندههای دور، آغاز به جمعآوری گیاهان و درختان کردند. این ایده گسترهی سرزمینیای وسیعی را دربر میگرفت که شامل سرزمینهایی از سه قارهی آسیا، آفریقا و اقیانوسیه میشد. این گیاهان و درختان همزمان در باغ سلطنی کیو، کاشته و در آرشیو عظیم آن نگهداری میشدند.
سرزمینهای این مستعمرات یا شبهمستعمرات (مناطق جنوبی ایران) در طول سدهی نوزدهم به این سو همچون لابراتوارهای سهلالوصول برای متخصصان فنی و علمی بودند. آنها برآن بودند تا طبیعت را به تعبیر خود از هرجومرج اولیه، به سوی نوعی نظم عقلانی (آرشیو) رهنمون کنند و گوناگونی گیجکنندهی طبیعت پیش رویشان را نظم ببخشند. با این نگاه (آرشیوی)، طبیعت در طبقهبندی بیپایان گسترده میشد تا این متخصصان علمی(گیاه شناس) بتوانند آنها را دستهبندی کنند و از همه مهمتر زرادخانهای عظیم از عناوین و گونهها را به جهان هر چه علمیتر پیشرو هدیه دهند؛ هدیهای که از ذهنیت مدرن اکتشاف و تسخیر سرچشمه میگرفت. از نگاه امروز ما اما، این طبیعتی است که تاریخی درک میشود؛ طبیعتی که پیوندی ناگسستنی با تاریخ و سیاست (آرشیو- قدرت) دارد.
تصاویر این بخش علیه جمعآوری، ردهبندی و آرشیو است.
گذشته آینده: غنائم مصنوعی
غنائم مصنوعی، یادآور سنت غربی (اغلب بریتانیایی) جمعآوری و بایگانی کردن ابزار-اشیاها در میان کارگران ماهر محلی(اغلب بازنشسته) صنعت نفت، در جنوب غربی ایران است. عادتی که راه خود را حداقل در بخشی از جامعهی کوچک کارگران محلی جنوب از دیرباز تاکنون باز کرده است. به تعبیری این ابزار–اشیاها بقایای آیندهای هستند که کاشفان نفت نوید آن را میدادند. جمعآوری این ابزار-اشیاها برای کارگران ماهر محلی، نشانههایی از قدرت را در خود دارد. هر کدام از این ابزار–اشیاها پیشران بخشی از یک کل بودهاند که در ساخت یک طبیعت مصنوع یا ثانویه (ساخت جامعهی مدرن و مستقل از طبیعت) نقش بهسزایی را ایجاد میکردند. جمعآوریکنندگان این ابزار-اشیا خود را بخشی از پیشرفت صنعت در گذشتهی دور میدانند، اما نا گفته پیداست که این ابزار-اشیاها بخش کوچکی از ساختار بزرگی را به ما نشان میدهد که دست به مهندسی اجتماع و طبیعت جنوب ایران زده است.