گزاره
مسیر تحول هنرهای تجسمی معاصر ایران در فاصله زمانی انقلاب ۵۷ تا مدتها (صرفنظر از فعالیت هنرمندان با سابقه)، غیر متوالی، گسسته و از همین رو با چالشهای متعدد و متفاوتی روبرو بوده است. از درون همین دوران با تمام زمینه بیثبات، پر از تردید و جریانهای ناپایدارش اما، به مرور طیفی از هنرمندان جوان، جسور، جستجوگر، با تکیه به یک خودآگاهی و ادراک بصری متفاوت، که حاصل شکلگیری در ظرفیتها و ریشههای بنیادین فرهنگی گذشتهی خویش است، با انعکاس و ادغاماش در معنا و زبانی جهانی، بیوقفه در حال تجربههای نوین است. تردیدی نیست که بخشی از این تجربهها به یمن حضور و اسکانهای دیداری در جریان مجازی ممکن گشته است. استفاده از رسانههای جدید هم چالش بود و هم گنجینهی بیانتهایی در اختیار این گروه از هنرمندان قرار داد. این هنرمندان توانستهاند با «جهشی شهودی در راستای هم سوئی با زبانی جهانی که قابل خوانش است، زبانی به دور از تکلف و کلیشههای رایج پدید آورند. […] هویتیابی در فرم و زبان هنری، جستجو در مضامین مرتبط با زندگی امروزین با بیانی بیواسطه و شفاف. نسلی دور از مکاتب رایج که به دنبال پدید آوردن شیوههای بیان شخصی از درون خود تا مرزهای زندگی روزمره و جاری پیش میرود و از همین منظر است که فضای جدیدی برای شکوفا شدن جسته و توانسته هنرش را با هنر جهان پیوند دهد.» این موضع فرهنگی، این کیفیت جدید و این جریان در نسل جوان، همزمان در ساختار و مناسبات دیگر هنرها اعم از تئاتر، سینما، ادبیات و شعر نیز قابل رویت است. با چشمپوشی بر اختلاف مناسبات و ساختارهای بیانی، تحلیل نویسنده و منتقد سرشناس آقای دکتر مجابی از دورهی جدید شعر و داستان را میتوان به هنرهای تجسمی هم تعمیم داد: «… دور شدن از بومیگرایی و توجه به فضای جهان-شهری که هویت اقلیم خاصی را باز نمیتاباند، هنرمند نمیخواهد عمدا خود را به جایی خاص وابسته بداند. اگرچه زندگی در یک کشور و یک فرهنگ به هر حال رنگ و بوی آنجا را بر ظاهر و یا زیرپایههای متن تحمیل میکند. […] روا داری شوخچشمانه که ضد خشونت عمل میکند، طنز کلامی و رفتاری که علیه جزمیت و تعصب شکل گرفته، بردباری و جاهطلبی و اعتماد به نفس که از احساساتی شدن فاصله گرفته و همه جهانی شدن این نسل و گرایش آنها را به یک میراث بشری و منطقهای نشان میدهد. آنها در حال پی افکندن فرهنگی هستند که بتواند به گفتگوی زنده و فعال با فرهنگهای پیشروی جهان بپردازد. » اگر این هنرمندان و هنرشان بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار گرفته و مطرح گشتهاند، بدین خاطر است که آنها انتظار از هنری که بتواند موضوعات و مسایل بومی را به هنر جهانی پیوند بزند را برآورده کردهاند. این هنرمندان توانستهاند میان توانمندی تکنیکی، آگاهی و شناخت اجتماعی و استیتیکی با تحولات هنری بینالمللی و یافتههای خودشان تعادل برقرار کنند. بدیهی است که جسارت و تجربهگرایی و برقرار کردن پیوند با هنر جهانی تنها معیار سنجش و یا محتوا و روش نبوده، بلکه بیشتر پاگرد و چرخشی در هنر است! حضور سه هنرمند میمی امینی، یوشا بشیر و هدا کاشیها در این نمایشگاه، با سابقه کار هنری و تجربههای گوناگونشان به لحاظ سبک و روششناسی متفاوت، اما به لحاظ مفهومی نزدیک به یکدیگر و با سه جایگاه مشخص در میان این نسل از هنرمندان، اولین تجربهی جدی در شکل دادن به این چرخش و نقطه عطف میباشد. امیدوارم که تلاشی از این جنس در اندیشیدن و رو در رو شدن با چهره جدید هنر جوان و نوگرای ایران در آینده و با حضور هنرمندان دیگر پایدار بوده و ادامه یابد. -علی نصیر