گزاره
“سه در سه” عنوان پروژهای از گالری اُ ست که با هدف معرفی هنرمندان جوان، نوظهور و یا کمتر دیده شده، دومین دورهی خود را تابستان امسال برگزار میکند. این برنامه شامل ۲ نمایشگاه و هر نمایشگاه شامل ۳ نمایشگاه انفرادی است که هریک به مدت ۲هفته ادامه دارد. هریک از هنرمندان انتخاب شده برای این برنامه در یک طبقه از ۳ طبقهی گالری آثار خود را به نمایش میگذارند. اولویت برگزارکنندگان این برنامه در انتخاب هنرمندان، اصالت آثار، استعداد و آتیه دار بودن افراد و همچنین توانایی آنها در استفادهی بهینه از فضای کوچکتر اختصاص داده شده به آثارشان است.هنرمندان منتخب دورهی دوم در سال ۱۳۹۶، در حوزهی طراحی و نقاشی فعالیت میکنند.پرداختن و معرفی هنرمندان جوان و نوظهور همواره یکی از هدفهای اصلی گالری اُ از ابتدا تا به امروز بوده است، با این برنامه امید داریم طیف بیشتری از بازدیدکنندگان را مخاطب قرار دهیم و در عین حال از گروههای وسیعتری از هنرمندان حمایت کنیم. گالری اُ نمایشی از طراحیهای اخیر پریناز شفیعزاده (م. ۱۳۵۹ أصفهان) با عنوان « ذهن به مثابه مخمصه» در طبقهی سوم برگزار میکند. خیالات (آرزوها)، مجمع تصاویر کهنه (خاطرات) را به غلیان در میآورد. ابزار است که درست در همین لحظه به داد نقاش از همه جا رمیده_ نقاش خیابان ۴۶*_ میرسد. * نقاش، ساکن خیابان ۴۶ در انوشیروان اصفهان است و احتمالا سالینجر را دوست دارد. در طبقهی وسط، نقاشیهای اخیر مونا مطهریان (م. ۱۳۶۴ تهران)با عنوان «همرنگی» به نمایش درمیآیندو محور اصلی این مجموعه روابط درونگروهی انسانهاست که با تمایل به حذف تفاوتها برای همسویی و صمیمیت بیشتر رخ میدهد. آنچه در رابطهی خود و اطرافینم میبینم نوعی از «همرنگی»ست که تحت تاثیر عرفهای معاشرت شکل میگیرد. رانههای همسوساز اجتماعی چنان قدرتمندتر از هویت فردی عمل میکنند که در فرایندی روانی به سمت حذف خود برای پذیرش در جمع حرکت میکنیم. این مساله با دقیق شدن در عکسهای انباشته شده در حافظهی موبایلها، تبلتها، و در نمونههای قدیمیتری چون آلبومهای خانوادگی آشکار میشود و منبع اصلی تصویری مجموعهی «همرنگی» را شکل داده است. از نقابهایی چون لبخند و خوشرویی گرفته تا آداب و رسوم دورههمیهای خانوادگی، حتا حالتنمایی چهرهها را شبیه هم میکند. این مورد با نشت رنگ سفید در همهی صورتها که شکلی از پیراستگی را در خود دارد، «همرنگی» را برای من موکد میکند. رنگباختگی صورتها به یکدستی و حل شدن فرد در گروه اشاره دارند و شرهی عامدانهی سفید از صورتی به صورت دیگر خط ناپیدای روابط اجتماعی را در نقاشی بازنمایی میکند. دماغهای قرمز و آرایش دلقک نیز شکلی اغراق شده از حل شدن و میل بیانتهای پذیرش در جمع است که با تمهیدهای رنگی ایجاد میشوند. فضای کارها فضایی تیره است که فیگورها در آن معلق و شناورند. ویژگیهای اکرلیک و مقوای دستساز برای پیوند دادن تکنیک و محتوا کمک زیادی کرده است. سرعت خشک شدن رنگ و جذب آب روی مقوا نسبتی ضمنی با حل شدن سوژهی کارها در جمع دارند و چنان تسلیم عاملی «طبیعی»ست که ما خود را تسلیم جمع میکنیم. و در طبقهی زیرزمین، نمایشی از طراحیهای شهرزاد جهان (م. ۱۳۷۳بیرجند) با عنوان «شاخ و برگ» برگزار میشود. از گلهای میمونیِ حیاط در زاهدان تا گلدان یاسی که در بالکن تهران است، گیاهان خانگی همواره در خاطرات من نقش داشتهاند. فکر میکنم این نقش با علاقهی پدرم به گل و گیاه و درگیری هرروزهاش با آنها شروع شد. پیوند زدن، کاشتن، هرس کردن، مرور نامهای گیاهان و در نهایت سرزدنهای هفتگی به گلخانه و تلاش برای ساختن بالکنی پر شاخ و برگ، آرامآرام تبدیل به موضوعی پررنگ شد. مشاهدهی هر روز گیاهان در ساعات مختلف روز و گذر فصلها، تصویری مدام در تغییر برایم ساخت. این مجموعه از یک دفتر آبرنگ کوچک با کشیدن گیاهان خانه و شهر در بهار ۹۵ شروع شد. در طول این مدت تجربههای متفاوتی از طراحی در برخورد با سوژه داشتهام: طراحیهای مرکبی تکرنگی که در نهایت به قابهایی با رنگهایی به عنوان عنصر قالب ختم شدهاند. نمایشگاه پیشرو نتیجهی رفاقت با گیاهان آپارتمانیای است که در سالهای گذشته همدمی بودهاند.