گزاره
گسترههای رنگی همانند منظرهای رویایی روی بوم آشکار میشوند و گاهی ساختاری تار و مبهم خلق میکنند که یادآور فضاهایی بیپایان است. گویی روی ابری شناور است. این حس بیوزنی با ضربهقلمهای قدرتمند خنثی میشود. گسترههای رنگیِ در حرکت، با درخششی شدید، شامل رنگهای قرمز درخشان، سبز، زرد، نارنجی و آبی در شفافیت کار دخیل میشوند و جلوهای مات را روی بوم مینشانند. تاثیرات فضایی که توسط رنگها ایجاد شده، لایه به لایه پدیدار میشود، تاثیراتی که مابین کدری و شفافیت در ارتعاش است و حدفاصل تعمق و بیقراری در نوسان. درنهایت، پیکرهها از این فضاهای رنگی پدیدار میشوند، برخی با خطوط ساده تصویر شدهاند و برخی دیگر به وضوح و با ویژگیهای مشخص کار شدهاند. گاهی شکلک درمیآورند، گاهی عزادارند و گاهی هم فیگورهایی وحشتزده هستند که نگرش درونیشان از طریق بازی رنگ و خط بهوضوح قابل دریافت است.
ما در چه دنیایی زندگی میکنیم؟ چه چیزی واقعیتمان، ترسها و نگرانیهایمان را تعریف میکند؟ با این حال، چقدر آزادیم؟ بهنظر تعداد نامشخصی از قضات همراهمان هستند تا از اعمالمان پرسش کنند. اما این عاملان نقد و قضاوت چه کسانی هستند؟ آنها بیهویت و درعینحال آگاهند. در هر گوشهای ما را دنبال میکنند و همیشه حاضر هستند. زمینههای رنگی درهمتنیده و تکرارشوندهی زرد، نارنجی، آبی و سبز، تجسم پیکر آنها و ابراز حالات چهرهشان است. این صورت ها تنها یک مشاهدهگر نیستند، گویی ازادی را در تفکر و عمل گرایی تحد تاثیر قرار داده اند. چه ان ها توسط توده ی جامعه ساخته و به ما تحمیل شده و چه زاده ذهنمان باشند، تبدیل به نقادان درونی ما میشوند، که ما ان را به صورت مرتب باز تولید و زنده نگه می داریم.
دنیا عالیپور جهان تصویری خود را با علاقه و کنجکاوی به رابطهی بین فرد و جامعه اختصاص میدهد و ساختار دنیای اندیشه های شخصی و تنظیمات اجتماعی را بررسی می کند. او فضاهای تأمل برانگیزی را ایجاد می کند که باز نمایی ان علاوه بر تأثیرات حسی، ساختار شنیداری هم ایجاد می کند. سکوت و فریاد، توسل و تسلیم، درگیری درونی و فشار بیرونی در نقاشی ها با هم در تقابل اند. او در جریان چنین فعالیتی واقعیت و خیال را در هم میتند و پیوندِ بین فرد و جامعه را بررسی می کند. نقاش فشارهای اجتماعی که به یک عِلمان طبیعی تبدیل شده است را ازطریق روانشناسی اجتماعی و ارتباطی نشان داده و همزمان وضعیتِ عاملیتمان را مورد پرسش قرار میدهد.
عالیپور در نقاشیهایش روابط انسانی، آرامش و ترس، شادی و غم، وابستگی و جدایی را بهتصویر میکشد. نقاشیهای او بهتنهایی روایتگر خود هستند ولی بااینحال در ساختاری تعبیری، جهانی را ایجاد میکنند که داستانهایشان به دنبال هم وصل میشوند و هر اثر، زمینهای برای خلق دیگری میشود. آثار او سرشار از قابلیتِ اجرایِ رقصِ گسترههای رنگیِ درخشان و اشباع شده با خطوط قدرتمند و سرکش و کنار هم نهادن ساختار آبستره با روایتهای فیگوراتیو است. در این مسیر جهانهای تصویری تبدیل به فضایی برای ارتباط میشوند، که نهتنها بهصورت تمثیلی، بلکه نفسانی نیز قابل تجربه است. چنین جهانی فضایی برای سرگردانی ذهن و پرسشگری از خود فراهم میآورد. منبع الهام عالیپور سیلی از تصاویر رسانههای اجتماعی و همچنین الگوهای تاریخ هنر است که در موزهها وگالریها با آنها روبرو میشود، و نیز روان آدمی که با مطالعه و خودآگاهی به آن دست یافته است.
دنیا عالیپور درحال حاضر ساکن وین است. او نقاشی را در مدرسه هنرهای زیبای تهران آموخت و سپس برای آموزش پیانو به اتریش رفت. بعد از دو سال، علاقهی وافر او به نقاشی و کار خلاقانه موجب شد از کنسرواتوار بیرون بیاید و وارد آکادمی هنرهای زیبای وین شود، جاییکه زیرنظر دانیل ریشتر به تحصیل میپردازد. نخستین همکاری عالیپور با گالری اُ نمایشی گروهی با عنوان “گفتگو با دیگری” به کیوریتوری علی نصیر در بهار ۱۴۰۱ برپا شد و نمایش پیش رو، نخستین نمایش انفرادی او در تهران است.
- آنيتا حسینی